مــرا ✿دخـتر خانـــوم✿ مے نـامــند

 مــرا ✿دخـتر خانـــوم✿ مے نـامــند

غرورے دارم

كـ‌ه براے تنها نبودن ،‌ لـه نمـ شود(1)

احساسـ دارم

كـ‌ه با منطق ِگدايان نمـ سازد

قلبــ دارم

كـ‌ه هنوز تیزے خنجر نامردے را نخوردهـ استـــ

و زيـبايــ هايـ دارم

كـ‌ه حراج چشم هاے بيگانـ‌ه نخواهد شد!


اينگونه است مشق شب هاي دخترانه من...

1. امام علی(ع) : "برخی از نیكوترین خُلق و خوی زنان، زشت ترین اخلاق مردان است، مانند ترس، تكبر و بخل.هرگاه زنی متكبر باشد، بیگانه را به حریم خود راه نمی دهد و اگر بخیل باشد، اموال خود و شوهرش را حفظ می كند و چون ترسان باشد، از هر چیزی كه به آبروی او زیان برساند، فاصله می گیرد" {نهج البلاغه- حکمت۲۳۴}

بی نیاز از هر نگاه...

خداي مـ

در ميــآ اين همـ چشـــمـ  ،

نگـــــــــآه تو

مرا بـ نياز مـ سازد

از هر نگـــــآهـــﮯ ...

حجاب حجاب حجاب


اگر برای تو بود در خانه این کار را می کرد..


زن و شوهری داخل تاکسی شدند.پس از دقایقی راننده تاکسی به مرد گفت: به خانومتون بگید رژش را عوض کند.من از این رنگ خوشم نمی آید

مرد عصبانی شد.یقه ی راننده را گرفت .چندین فحش نصار راننده کرد و به او گفت چرا به ناموس مردم نگاه میکنی.مگه خودت ناموس نداری؟رنگ رژ خانوم من به تو چه ربطی داره؟

راننده لبخندی زد و گفت:اگر به من ربطی نداره پس برای کی آرایش کرده؟اگر برای شما بود که در خانه این کار را میکرد!

مرد یقه ی راننده را ول کرد و خشمش را فرو برد.بعد یه دستمال به همسرش داد تا رژش را پاک کند


تو آزادی


افسران - خودت انتخاب کن!!


بهترین مسـیـر ها
زمانـی طــی میشه
که خودت راهــش رو انتـخاب کنــی

خــواهـر عـزیـزمـ!
لــذت حجــاب رو وقتـی می چشی
کــه با انتخــاب خــودت بـآشـه

فقــط
باید بـخـوای!
اونوقــت در مسیــر پــروردگارت قرار گرفتـی(1)


حــالا
راهـت رو دیـدی؟

چـه همــوار و آسان شـده(2)


خواهــر گُلــمـ!

تــو آزادی


1.«فمن شاء اتخذ الی ربه سبیلا / هر کس بخواهد، راهی به سوی پروردگارش انتخاب می کند» {دهر/29 - نبا/39}
2. «ثم السبیل یسره: سپس راه را برای او آسان ساخت» {عبس/20}

برگرفته شده از(پایگاه حجاب کوثر) kusar5.blog.ir

نمی دانید ، چه لذتی دارد این حجاب....

 نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى سياهى چادرم، دل مردهايى كه چشمشان به دنبال خوش‏رنگ‏ترين زن‏هاست را مى‏زند.

نمى‏دانيد چقدر لذت‏بخش است وقتى وارد مغازه‏اى مى‏شوم و مى‏پرسم: آقا! اينا قيمتش چنده؟ و فروشنده جوابم را نمى‏دهد؛ دوباره مى‏پرسم: آقا! اينا چنده؟ فروشنده كه محو موهاى مش‏كرده زن ديگرى است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمى‏بيند. باز هم سؤالم بى‏جواب مى‏ماند و من، خوشحال، از مغازه بيرون مى‏آيم.

نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى مردهايى كه به خيابان مى‏آيند تا لذت ببرند، ذره‏اى به تو محل نمى‏گذارند.

نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى شاد و سرخوش، در خيابان قدم مى‏زنيد؛ در حالى كه دغدغه اين را نداريد كه شايد گوشه‏اى از زيبايى‏هاتان، پاك شده باشد و مجبور نيستيد خود را با دلهره، به نزديك‏ترين محل امن برسانيد تا هر چه زودتر، زيبايى خود را كنترل كنيد؛ زيبايى از دست رفته‏تان را به صورتتان باز گردانيد و خود را جبران كنيد.

نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان و دانشگاه و... راه مى‏رويد و صد قافله دل كثيف، همره شما نيست.

1334482410113286_large.jpg

نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاك و افكار پليد مردان شهرتان نيستيد.

نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى كرم قلاب ماهى‏گيرى شيطان براى به دام انداختن مردان شهر نيستيد.

نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى مى‏بينى كه مى‏توانى اطاعت خدايت را بكنى؛ نه هوايت را.

نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان راه مى‏رويد؛ در حالى كه يك عروسك متحرك نيستيد؛ يك انسان رهگذريد.

نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد اين حجاب!

خدايا! لذتم مدام باد.

زن ، زندگی -مرد ، امنیت


زن، زندگیـست

و

مـرد، امنیت

و چه خوب می شود وقتی

مـردی تمامِ مردانگیش را

خـرجِ

امنیتِ زندگیـش كُند

و چه زیبـا می شود وقتی

زنی تمامِ زندگیش را

خرج

غرورِ امنیتش كُند ...

حجاب محدودیت است...2

بسم الله

1. حجاب محدودیت می آورد. (بدون علامت تعجب و علامت سوال)

اصلا چه کسی گفته " حجاب محدودیت نیست"؟

حجاب  محدودیت می آورد؛

وقتی تمامِ راههایِ نفوذِ نگاههایِ هرزه و ناپاک را می بندی، کسی را محدود کرده ای.

وقتی می بینی در دفاع از بی حجابی ، پسرها وارد میدان می شوند تا مثلا مدافع آزادی تو شوند؛ باید بفهمی معنای حجابت محدود کردن آنها بوده است و حالا "آنها" می خواهند آزاد شوند.

حجاب محدودیت است...

حجاب ، زنان ، چادر ، دختران محجبه ، محدودیت

نگاه با اجازه...

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت : ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد:

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری گ... می خوری تو و هفت جد آبادت … خجالت نمی کشی؟ …

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم

مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد …

منبع:goharenab

کمی تامل کنیم...


امیرالمومنین علی (ع) می فرماید : « روزی با فاطمه (س) محضر پیامبر خدا (ص) رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند .
گفتم : پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله ! چرا گریه می کنی ؟
فرمود : یا علی ! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم . ( و اکنون گریه ام برای ایشان است . )
زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد.
زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند.
زنی را دیدم که از پستانش آویزان کرده اند.
زنی را دیدم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند .
زنی را دیدم که کر و کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخ های بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود.
زنی را دیدم که ٬ که از پاهایش در تنور آتشین جهنم آویران است.
زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های آتشین ریز ریز می کنند .
زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد.
زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود.
و زنی را به صورت سگ دیدم و آتش از نشیمنگاه او داخل می شود و از دهانش بیرون می آید و فرشتگان عذاب عمودهای آتشین بر سر و بدن او می کوبند.
حضرت فاطمه (س) عرض کرد : پدر جان ! این زنان در دنیا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنین عذاب می کند؟!

به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه نوشته

دوکلام حرف حساب

بسم رب الزهرا...

این روزها بدحجابی خیلی رواج پیدا کرده.این خانوم های محترم نمی

دونن که این

آرامش رو مدیون شهدایی هستند که همیشه برای حجاب اهمیت

زیادی قائل

بودند.

ادامه نوشته

به کجا چنین شتابان

أينَ تذهَبون ؟؟؟؟؟؟؟؟؟


دوستی از فرنگ برگشته بود ایران. بعد از یکی دو روز رفت تو خیابونای شهر گشتی بزنه و تجدید خاطره کنه. اما یه چیز به شدت اون رو شگفت زده کرده بود:

گفت: یعنی این همه زن روسپی تو خیابونای شهر فراوونه ؟! چقدر وضع مملکت خراب شده !

گفتم: اینقدرا هم که تو میگی خراب نیست؛ چرا همچین حرفی میزنی؟

گفت: مثلا این پوتین ها و کفش های پاشنه بلندی که پوشیدن!

گفتم: چه ربطی داره؟

گفت: آخه کفش هایی که این دخترا پوشیدن توی اروپا مخصوص زنای روسپی هستش و این کفش های پاشنه بلند به نوعی معرف کار اونها هست. این پوتین و کفش ها بخاطر ساختاری که دارن منجر به نوعی طرز راه رفتن میشن که چنین تلقی رو در فرد بیننده ایجاد میکنه.

گفتم: آخه این دخترا که خیلی هاشون چنین نیتی ندارن؛ یا بخاطر زیبایی می پوشن یا بخاطر مد !

گفت: اون مردی که ظاهر این دختر رو میبینه کاری به باطنش نداره و نیت و دل پاک اون دختر براش هیچ اهمیتی نداره. قبل از اینکه صحبتی بین اونا رد و بدل شده باشه، تیپ و ظاهر اون دختر پیام خودش رو رسونده …! اصلا خود تولید کننده این کفش و پوتین ها کاربری جنسشون رو با اسمی که روش گذاشتن تعیین کردن.

گفتم: مگه این پوتین ها اسم خاصی دارن؟

گفت: F. U. C. K. me Boots

دیگه حرفی برای گفتن نداشتم و سعی کردم بحثو عوض کنم. فقط دلم از این همه بی فکری و ناآگاهی و البته پاکی دخترای شهر سوخت. پیش خودم گفتم این که فقط یه پوتین خشک و خالیه؛ پس منظور تولید کنندگان این مانتو های تنگ و کوتاه و چسبان و نازک چیه؟ میخوان دخترای مارو به کجا بکشونن؟

باید بابت یکی دو اصطلاح بی ادبانه ای که توی این پست استفاده شده عذرخواهی کنم. اما اینقدر طرز پوشش بعضی خانم ها وقیحانه هست که فکر کردم باید صریح صحبت کنم.

ماءُ وَجهِکَ جامِدٌ یُقطِرُهُ السُّوالُ، فَانظُر عِندَ مَن تُقطِرُهُ

آبروی تو جامد است، درخواست آن را مایع می سازد، و می ریزد،پس ببین آبروی خود را نزد چه کسی میریزی!

"Your honour is solid, demanding something from someone causes it to become liquid, then look with whome you make it liquid."

نامحرم نامحرم است...

خدایا؛


همیشه و هر لحظه یادم بنداز که؛


نامحرم، نامحرم است؛


چه در دنیای حقیقی، چه در دنیای مجازی؛


یادم بنداز فاطمه «س» را که؛


از نابینا رو می پوشاند ...


 

 

حجاب ایرانی محدودیت!!!

 

در چند سال پیش یک نقاش انگلیسی غیر مسلمان نقاشی زن راحبه ای را میکشد با لباس با حجاب راحبگی ودر کنارش زن ایرانی با لباس چادر ومی نویسد:

چطور یک زن غربی وقتی لباس با حجابی در تن می کند مورد توجه غرب قرار گرفته به او احترام می گذارند واو را زن مقدس می نامند ولی یک زن ایرانی وقتی چادر می پوشد وحجاب دارد حجابش را محدودیت می نامند؟؟؟؟!!!!


این در صورتی ست که زن راحبه تمام زندگی اش را وقف کلیسا می کند حق ازدواج ندارد وحق خیلی چیز های دیگر هم از او سلب شده ولی زن ایرانی با تمام آزادی خود در جامعه )حق ازدواج  کار  درس خواندن و.... را دارد ولی حجاب داشتن اورا محدودیت می خوانند چطور همین حجاب برای ان زن راحبه محدودیت نیست؟؟

ای عزیزان بدانید در غرب کسی دلش برای من وشما نمی سوزد